دوماهی که گذشت هیچ برنامه ای نداشتم. آخر هفته ها رفتم تهران. اول هفته ها تهران بودم و وسط هفته ها کارمندی بودم که صبح ها معلم و عصرها کارمند بود. دوماهی که گذشت سخت بود و خستگی اش، آخ از خستگی اش...
گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید