#نود و چهار

ساخت وبلاگ

 روزهای ندیدنش با آرزوی دیدن در عین گذران زندگی عادی می گذرند. زمزمه ی دیدن و ملاقات که می پیچد، شوق دیدنش قلبم را پُر می کند. آنهنگام که می بینمش، آرام ترین، خوشحال ترین و عاشق ترین آدم روی زمینم. جدا که می شویم، یکی دوساعت که می گذرد چیزی شبیه موریانه به جانم می افتد. دلتنگی، دلتنگی و دلتنگی ست که به جانم می افتد. یکی دو هفته که می گذرد، دلتنگی از حد زیاده می شود و آنوقت تا دیدار بعدی سِر می شوم با رویای دوباره دیدن او.


برچسب‌ها: بیلیبیلی
+ نوشته شده در  جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۶ساعت 8:36 PM  توسط violet  | 
گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 77 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39