گاه نوشت های یک آبی/بنفش

ساخت وبلاگ
زندگی گروهی را دوست ندارم. نه اینکه دوست نداشته باشم ها، زندگی ِ گروهی که آدم هایش را خودم انتخاب نکنم را دوست ندارم. راستش سخت می گذرد، مقاومت را یاد میگیری اما نمی دانی برای چه مقاومی و چرا اینهمه منعطف شده ای؟ چرا از خودت می زنی و علایقت را کنار می گذاری تا دعوایی راه نیفتد و همه چیز به خوبی و خوشی بگذرد، راستش خوبی و خوشی هم نیست فقط نوعی گذشتن است. گذشتن از روزهایی که عضله های تفکر جمعی کِش آمده اند و قوی شده اند اما هیچ استفاده ای برایت ندارند فقط بی اندازه از احساسِ آزادی و شادی ات کاسته اند... گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 19:46

هم اتاقی ها نشسته اند برای یارهایشان شالگردن می بافند. بعضی ها تازه کار و بعضی ها هم بلدِ کارند. من نه تازه کارم نه بلد کار، روی سکوی متوسطی ایستاده ام که میلِ زود زود بافتن و تمام کردن ندارم. دلم می خواهد یکی یکی رج ها را با فکرت ببافم و هی خاطره ی لحظه هایی که نیستی را بریزم پای بافتی که دور گردنت بپیچی و شریک لحظه هایی باشی که کنارم نیستی، که سرما نشسته به جانم و توی تنهاییِ پرهیاهویِ این اتاق می لرزم و چای می خورم و خیالِ آغوشت حلقه های شالگردن می شود و به هم می پیچد...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 50 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 12:16

سه ساعت تمام مُخم خورده شده بود. سه ساعت تمام لال شده بودم و هی خودم را توی زندگی آیدین و آیدا و اورهان و جابر و مادرشان و دانای کل داستان غرق کردم تا آرام و لال بمانم. گوشی به دست ماریو بازی می کردم و محکم تر روی قسمت پریدن را لمس می کردم مبادا داد بزنم که چرا لال نمی شوید؟ چرا اینقدر احمق شده ام که آمده ام بین شما؟ هی لال شدم... هی لال ماندم تا برسم به اتاق و با دیدنِ جای خالی هم اتاقی ها اشکهام سُر بخورند... بیفتم روی تخت و هق هق کنم که ای وای که ای وای... که چرا شبیهشان نشدم؟ چرا بعد از سه سال زجر می کشم؟ چرا راه پس و پیش ندارم؟ و تمام تنهایی و فشار با هر هق هق پ گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت: 10:33

باران می بارد و دلتنگی، دریای خاکستریِ ملایمی ست که پرنده های آبی بر فرازش پرواز می کنند. سلکشنِ آهنگ هات را پلی می کنم که می خواند: see the world in green and blue...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 64 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 0:34

مغزم پر از سواله، سوالایی ازین دست که ارشد چی بخونم؟ رشته ی خودم رو یا تغییر رشته رو، اگر تغییر رشته آیا آ.پ قبول میکنه؟ حمایت میکنه؟ اگه تغییر رشته ندم تا سی سال تو همین آ.پ بمونم ینی؟ تغییر رشته ای که میدم بجز یه کمکی زیست داشتن و حالت درمانیش، چی داره؟

یکی بیاد به من جواب بده :(((

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 17:46

آفتاب پاییز دلتنگ است و امیدوار. این روزها انگار بخشی از من آفتاب پاییز است. دلتنگِ امیدواری که لبخند می زند و زندگی می کند و چایی می خورد و سر کلاس های دانشگاه حواسش را می دهد به حرفهای استاد ولی چشمهاش می روند پیِ برگ های زردی که بی صدا از شاخه ها جدا می شوند. اصلا همین جدا شدن های بی صدا، همین خداحافظ های خفه شده توی گلو، همین... همین دلتنگی امیدوار بخشِ بزرگی از ماست. ماهایی که صدای پرنده های آسمان در حالی که لبخند روی لبهایمان می آورد، دلتنگمان می کند...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 41 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 3:58

میام تا «با صد هزار دیده تماشا کنم تو را»

 

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 20:39

هیچ

جز دلتنگی...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 38 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 22:07

دلم می خواهد دستهام را باز کنم و به وسعت همه ی این دوری ها عشق را در آغوش بکشم و نفس نفس نفس بزنم.

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 1:46

شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 16:39

نمیدونم جواب آدم مریض و نفهم رو باید داد تا شرش کم شه؟

یا باید سکوت کرد چون بهرحال اون شخص مریض و نفهمه؟

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 13:29

+ من ماهی خو کرده به این تنگ بلورم...

- لعنتی

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:40

گاهی برگشتن با نوعی ترس همراهه، ترس دوباره خراب شده، ترس ازینکه مبادا دوباره بد ببینی و دلت بشکنه و بفهمی نباید دیگه روی همین تعدادِ فیلتر شده هم حساب کنی... سعی می کنم با این ترس بجنگم و ایمان داشته باشم به انتخابم، به دوستهام و به روزهایی که باید ساخته شن...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:40

گذشت و گذشت تا رسیدیم به شهریور، خبر جشن و عروسی می رسد، خبر رفتن رفقا از جغرافیایِ جیغ جیغ کردن هایمان و من مبتلاترم به یار و دلخوشم به ماندنی هایم...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:40

راه و رسم خوب کردن حال و احوالات را نمی دانم، دلِ یار که گرفته باشد، دلم می گیرد و یادم می رود چطور دلش را ببرم سمت حال خوب... چطور کانون خنده باشم؟ اصلا چه احتیاج کانون خنده ی جمع بودن؟ از جمع... دلم به دوتایی ها، به لبخند های دوتایی و با هم بودن هایش خوش است...

* خوشحالی را در خانه یاد نگرفتم، مثل خیلی چیزهای دیگر که یادنگرفتم، روی دوش خودم است، خوشحال شدن و خوشحال کردن...

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:40

میدونی؟ تو نمی تونی بجنگی با این شرایط. بی پولی، عدم امکان موسیقی یاد گرفتن، تنهایی، دوری و فاصله... تو نمی تونی بجنگی، پس قبولشون کن.

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:40

تو روزهایی که هستم حرف زدن هیچ فایده ای نداره، نه با خانواده، نه با خواهر، نه با دوست، نه با استاد، نه تو گروه سه تایی مون... سکوت شدم پس، پناه برده به استیکر های خنده دار و گیف های رقص و اموجی های لپ گلی، که بپوشونه کم آوردنم رو... ولی خب، کم آوردم، یه جریان تازه نیست، یه جریان کهنه ست، از وقتی حجاب تحمیل شد، دعوا تو خونه تحمیل شد، نداشتن دوست صمیمی تحمیل شد، تنهایی تحمیل شد، حالا نه میلی هست نه علاقه ای نه حسِ خواستنِ یه شروع... مشغولم به مردن در عین لبخند و این همه ی ماجرای زندگی منه. *چطور میشه نفس هایی که میل مردن دارن عاشق باشن؟ چطور صبر کنی واسه کسی که ه گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:39

انگاری یک تکه ی کوچک از آسمان شهر کنده شده باشد که اینطور بی زاویه باران می بارد. اولش آسمان ابری ست، خاکستریِ ملایم، بعد ناگهان صدای چیک چیکِ قطره های آب که به آسفالت می خورند می آید و بعد صدای بارانِ بی امان که روی شیروانی های خانه می رقصد و شُرشُر آب که از لوله های کنار سقف میریزد زمین- اسمشان چیست؟- یکبار دایی ع می گفت پاییز که می شود مردم شمال افسرده می شوند بسکه باران می آید، باران می آید، باران می آید. من یادم هست بچه که بودیم، تمام هفته به امید جمعه می گذشت، جمعه می رفتیم خانه ی بابابزرگ بازی کنیم، باران می گرفت و القصه حبس می شدیم درون خانه، صورتم گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:39

[...وقتی سکوت می کنم یعنی موافقم؟ نه، نیستم. من وقتی موافق باشم سکوت نمی کنم، می خندم. دهانم را باز می کنم و می گویم بله، موافقم. اما سکوت، می دانم که نمی کنم. ]

پاییز فصل آخر سال است | نسیم مرعشی (چاپ نهم، برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد)

 

* این بخش هم از معدود کتابهایی که می خونم راه اندازی شد. هووووورااا 

 

گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 1:39